Thursday 31 May 2007

.دوباره دارم می رم . دوباره یه سفر دیگه
می گن سفر آدم رو می سازه . دوست دارم بدونم بعد این یک سال چقدر بزرگ
.میشم
بهتره بگم چقدر عاقل تر ، آخه بزرگ شدن گاهی هم زیاد خوب نیست . البته شایدم
.عاقل شدن همیشه خوب نباشه
!بعضی وقت ها یه کمی دیوانگی می چسبه
حالا کی گفته ما عاقلیم و اونا دیوانه ؟ شاید دیوانگان عاقلند و عاقلان دیوانه ! شاید
.چون ما اکثریت رو تشکیل می دیم فکرمی کنیم عاقلیم
:D !از کجا به کجا رسیدم

Wednesday 30 May 2007

گاهی واقعاً اینه احساس من
Another ditch in the road
You keep moving
Another stop sign
You keep moving on
And the years go by so fast
Wonder how I ever made it through...

Monday 28 May 2007

affirmation

I believe the sun should never set upon an argument
I believe we place our happiness in other people's hands
I believe that junk food tastes so good because it's bad for you
I believe your parents did the best job they knew how to do
I believe that beauty magazines promote low self esteem
I believe I'm loved when I'm completely by myself alone
I believe in Karma what you give is what you get returned

I believe you can't appreciate real love until you've been burned
I believe the grass is no more greener on the other side
I believe you don't know what you've got until you say goodbye
I believe you can't control or choose your sexuality

I believe that trust is more important than monogamy
I believe your most attractive features are your heart and soul
I believe that family is worth more than money or gold
I believe the struggle for financial freedom is unfair
I believe the only ones who disagree are millionaires
I believe forgiveness is the key to your unhappiness

I believe that wedded bliss negates the need to be undressed
I believe that God does not endorse TV evangelists
I believe in love surviving death into eternity

Friday 25 May 2007

گزارشگر : نظر شما راجع به این عمل نیروی انتظامی چیه ؟
.مرد : واقعاً کار عالی ایه . زن و بچه مردم امنیت نداشتند ! دستشون درد نکنه
گزارشگر : شما این اشرار رو می شناسی ؟
!مرد : نه
تحقیر و آبرو ریزی . کتک . این عمل نیروی انتظامی باعث می شه آدم دلش برای اشرار بسوزه ! کی به این نیرو اجازه قضاوت و مجازات داده ؟ کاش اونا فقط
.دستگیرشون می کردن و نهایتاً صورت هاشون رو نشون می دادن

Thursday 17 May 2007

سکوت من

...دوست دارم حرف بزنم
از تمام چیز هایی که دارم ، تمام چیزهایی که ندارم ، چیزهایی که دوست داشتم
.داشته باشم وچیزهایی که داشتم و از دستشون دادم
!ولی فقط سکوت می کنم
...دوست دارم حرف بزنم
،از تمام روزهایی که خشمگین شدم و هیچ نگفتم
از تمام دفعاتی که قلبم شکست و تنها نگاهی کردم و
.ازتمام اشک هایی که در برابر چشمانتان ریختم بدون اینکه متوجه شوید
!ولی فقط سکوت می کنم
.گاه سکوت بهترین است ، هرچند کسی آن را نمی فهمد

Thursday 10 May 2007

As a new door opens we close the ones behinde...


***


اینم چند عکس دیگه



یه توتیای دریایی با تیغ های خیلی تیز

توتیاها در آب

البته عکس گرفتن از اون توتیاها انقدرها هم آسان نبود و جان چهار نفر را به خطر انداخت . هر لحظه امکان سقوط ما از روی صخره ها به روی این تیغ تیغی ها

!وجود داشت

Tuesday 8 May 2007



.یه یک هفته ای هرمزگان-قشم بودم ، جای همه خالی
hawkbill turtle بهترین بخش این سفر دیدن تخم ریزی
از نزدیک بود. فعلاً چند تا عکس می ذارم ، بقیه ش باشه بعداً











یک تخم لاک پشت



لاک پشت مادر در حال تخمگذاری


الان چند ساله که با همت افراد گمنامی مثل مهندس دره شوری مردم قشم یاد گرفته اند که لاک پشت ها رو دوست داشته باشند و حالا خودشون داوطلبانه به حفاظت از اونها و تخم هاشون کمک می کنند . البته در این طرح سازمان حفاظت محیط زیست تقریباً نقشی نداره ! اصلا کی گفته حفاظت از گونه های جانوری وظیفه این سازمانه؟

من اومدم ، با یه عالمه حرف که نزدم و دیگه نمی زنم و یه عالمه حرف دیگه
...که دوس دارم بزنم و نمیشه