Sunday, 16 November 2008

هنوز هم وقتی از اون مسیر عبور می کنم، برمیگردم به گذشته. هنوز هم با دیدن اون دبستان قدیمی احساس می کنم که همون دختر کوچولویی هستم که تمام راه نمره
.بیستش رو تو دستش می گرفت که تا رسید نمره شو نشون بده

1 comment:

Anonymous said...

خوش به حالت
:(مدرسه دبستان منو خراب کردن