Little Urchin
Sunday, 16 November 2008
هنوز هم وقتی از اون مسیر عبور می کنم، برمیگردم به گذشته. هنوز هم با دیدن اون دبستان قدیمی احساس می کنم که همون دختر کوچولویی هستم که تمام راه نمره
.بیستش رو تو دستش می گرفت که تا رسید نمره شو نشون بده
1 comment:
Anonymous said...
خوش به حالت
:(مدرسه دبستان منو خراب کردن
22 November 2008 at 21:43
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
1 comment:
خوش به حالت
:(مدرسه دبستان منو خراب کردن
Post a Comment